سفری به گرگان
سلام نفسم عسلم خوشگلم
مامانی به قربونت بره عزیز دلم آخر هفته گذشته ما رفتیم گرگان که هم پای دیگ سمنو خاله نرگس باشیم هم یک حال و هوایی عوض کنیم .پسری رو در چند ماهگیش همه دیده بودن و الان که دیگه برای خودش مردی شده بود و قیافه اش کلی تغییر کرده بود باعث تعجب و خوشحالی همگان بود .توی این بین نوه خاله ام هم بود که 5 ماه از امیرعلی کوچیکتر هست و این دو تا با هم کلی شیطنت میکردند البته امیرعلی کلی قلدری میکرد و رادین (نوه خاله ) دیگه از امیرعلی میترسید حتی وقتی که امیرعلی نزدیکش می شد می نشست و گریه میکرد اینو بگم که من اصلا خوشحال نبودم از این موضوع ولی
..........
امیرعلی پای دیگ سمنو ،بچه ام تمام تلاشش رو میکنه که بتونه خوب به هم بزنه
امیرعلی و خاله فهیم
امیرعلی در بغل مامانیش
امیرعلی و رادین
امیرعلی و رادین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی