امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
آیهآیه، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

امیرعلی وآیه نفس های مامان و بابا

غذا میخورد پسر

1392/11/15 8:43
نویسنده : مامان فاطمه
432 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیرعلی جونم خوشگلم

دیروز عصر وقتی که بعد از دوروز نبود بابا اومدیم خونه کلی ذوق داشتی از برگشت بابایی دل توی دلت نبود هی خودت رو لوس میکردی این ور و اون ور می رفتی دست بابا رو میگرفتی و هزار تا کار دیگه .....

منم توی آشپزخونه مشغول آشپزی برای شام و ناهار و غذای مهد پسر .بودم البته وسطاش شما رو بردم حموم یک کم تمیز شدی مامان شدی گلم

اما احساس کردم خیلی گشنه شدی به خاطر این همه فعالیت سیب زمینی سرخ کردم و به بابایی دادم که به شما بده یک کاسه ماست هم کنار این سیب زمینی گذاشتم اما چند دقیقه ای نگذشته بود که یکدفعه با ایما و اشاره بابا به سمت حال اومدم و دیدم چنین صحنه هایی رو ......(امیرعلی از وقتی مهد رفته تمام تلاشش رو میکنه برای خوردن غذا این تلاش اینطور خودش رو نشون میده )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بهار
15 بهمن 92 16:24
گاززززززززززززززززززززززززززززززززز بگیرش از طرف من
فهیمه عمه امیرعلی
15 بهمن 92 20:30
الهی فدات بشم با این غذا خوردنت و خنده هات
مامان فاطمه
پاسخ
خدانکنه عمه طلا
مامان امیررضا
16 بهمن 92 0:46
سلام وااااااااااااااااااااااااااای عزیزم..........عجب شستشویی با این قیافه خوردنی شد این امیر علی جونمون........... من اون لبات رو بخورم الهی تو عکس دومی.......... پسری خورتو لباسات همه با هم دارین ماست میخورین منم وقتی امیررضا هم داره غذا میخوره براش پارچه پهن میکنم...........ولی ..............این پسری میبینی یدفعه کل این پارچه رو جمع کرده........یا ظرف غذاشو دست گرفت میاد آشپز خونه
مامان امیررضا
16 بهمن 92 0:51
عزیزم وقتی لوس کردن امیرعلی جون بعد از دیدن باباش نوشتی................دقیقا امیررضا هم وقتی باباش رو میبینه همین جوری خودشو برا باباش لوس میکنه........نمیدونم بابای امیرعلی جون چی کارس ولی بابای امیررضا بیمارستان کار میکنه و شیفت میمونه......یعنی 24---48 هست وقتی بعد از 24 ساعت میاد امیررضا لوس میشه حالا اگه بخواد جای همکاراش باشه.......که دیگه دیگه مواظب خوتون باشن........
نازنین بانو
16 بهمن 92 9:13
ای وروجک نیگاش کن چه ذوقی میکنه انگار نه انگار تازه از حموم درومده جانم[پاسخ قربونت برم نازنین بانو عزیز دل