ختنه کردن امیرعلی
سلام عزیز مامان عشق مامان
گل پسرم رو 5 شنبه یعنی شب بیست و هفت ماه رمضون بردیم بیمارستان خاتم که دکتر اکبری جامی اونو ختنه کنه .ساعت 7:15 حرکت کردیم و وقتی که پسر رو بردیم داخل بخش که لباس اتاق عمل بپوشه تقریبا ساعت هشت بود .همراه ما مامانی (مامان باباسعید )و مامان و بابای خودم هم بودند .وقتی امیرعلی رو بردیم تحویل اتاق عمل دادیم تا ده دقیقه بعد هم صدای گریه اش میومد .خیلی لحظات بدی بود خیلی بد .
امیرعلی رو تقریبا ساعت 9 از ریکاوری به ما تحویل دادن جالب اینجاست مامان یکی از بچه های مهد امیرعلی رو شناخته بود و وقتی که من رفتم حال گل پسر رو بپرسم سریع به من گفت حالش خوبه
اما پسری رو بردیم توی بخش به من گفتن روی تخت بشینم و پسری رو روی پام بزارم منم همچین کاری رو انجام دادم تا تقریبا ساعت 10:30 که پسری بیدار شد جالب اینجا بود که شب قبل همه به خاطر استرس خوب نخوابیده بودن پسری کلی گریه کرد کلی ناراحتی کرد و اول مایعات بعد هم که سوپی که درست کرده بودم رو خورد و با چشمان اشکبار به سمت خونه مارو رهسپار کرد .
جلوی در خونه یک خون کوچکی کردیم و بعد با آتیش و اسپند پسری رو بردیم به سمت واحدمون روز اول پسری خوب متوجه شده بود براش اتفاقی افتاده خیلی با احتیاط برخورد میکرد (در پست بعد عکسها رو میزارم )
اما بگم از روز دوم که پسری دیگه دوست داشت کلی شیطنت کنه و آروم و قرار نداشته باشه ما هم یک هفته مرخصی داشتیم و از پسر و شیطنتهاش مراقبت میکردیم .
اما بگم از شب اول که یک افطاری ساده برگزار شد و همه محبتشون رو به امیرعلی نشون دادن و امیرعلی روی تک تکشون رو میبوسه و تشکر میکنه انشالله که بتونیم در خوشی جبران کنیم.
در پست بعدی با کلی عکس میام