سفرنامه کربلا
سلام به گل پسر مامان عشق مامان همسفرم خیلی دوست دارم .
کربلا قبله دلهاست خدا میداند
دیدنش آرزوی ماست خدا میداند
عزیز مامان 5 شنبه آخر آبان راهی مشهد شدیم که در روز جمعه راهی سفر کربلا بشیم .سفر خیلی خوبی بود انشاءالله هر کسی آرزو داره به وصالش برسه .از ساعت 9 صبح داخل فرودگاه بودیم سخت ترین زمان زمان جدایی از بابا سعید بود .وقتی رفتیم اونطرف کم کم کارها پیش رفت ساعت 14:15 پرواز انجام شد .و ما بعد از 2:20 دقیقه وارد شهر نجف شدیم .شهری پر از غریبی حضرت علی .همه جا به دنبال گنبد و بارگاه حرم میگشتیم که از روی یک پل رد شدیم و حرم رو دیدیم و سلام دادیم .خیلی غریبانه بود شهرش مثل شهرهای ما نبود .سه روز در نجف با امیرعلی در حرم با بازیهاش دویدنهاش خیلی عالی بودمسجد حنانه مسجد سهله مسجد کوفه رفتیم و سعی کردیم با امیرعلی اعمالمون رو انجام بدیم بعد از سه روز کربلا رفتیم .چقدر حرم حضرت عباس حضرت امام حسین زیباست و از اون قشنگتر بین الحرمین است که هرکجاش که پامیزاری جا قدمهای حسینه .کربلا که به قول من کرببلا بود خیلی قشنگ بود با اینکه به جرات میتونم بگم خیلی نماز نخوندم زیارتنامه نخوندم و با بودن امیرعلی شاید سفر سختی بود ولی خیلی خیلی با حال بود .مخصوصا برای اولین بار که میخواستیم بریم حرم حضرت عباس با چاووشی حرکت کرد کاروان به یادماندنی تر جای سفر بود .
برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم تنگد بماند آرزوی کربلا
کربلا مثل شهرهای ایران است حداقل شکل شهر رو داره بعد از سه روز در کربلا دیدن خیمه گاه و تل زینبه و مقام امام زمان راهی شهر کاظمین شدیم .کاظمین به نسبت خیلی تمیز و زیباتر بود و آدم رو یاد مشهد می انداخت مخصوصا وقتی وارد حرم امام موسی کاظم و جواد الائمه شدیم انگار وارد حرم امام رضا شدیم .نائب الزیاره همه کسانی که التماس دعا گفتن بودم و برای تک تکشون دعا کردم .بعد از یک روز در کاظمین به سمت نجف رفتیم و عازم مشهد شدیم به مشهد که رسیدیم و حرم امام رضا رو دیدیم دلمون برای همه جاهایی که رفتیم تنگ شد و دلتنگی همراهمون شد امیدوارم قسمت همه آرزو مندان بشه .
توی این سفر تا جایی که جا داشت امیرعلی مهر خورد و با مهر ها بازی کرد . سجده شکر به جا آورد و مهرهای تربت رو بوسید .
قشنگترین حرکت امیرعلی در این سفر در شب آخر توی بین الحرمین کفشهاش رو به سختی درآورد و سه بار سجده کرد که اشک همه رو درآورد خیلی قشنگ بود این صحنه .
امیرعلی عزیز مامان نفسم سعی کردم در حرم در این فضا بازی کنی و لذتهای کودکانه خودت رو ببری که محب اهل بیت باشی اگر دعوایت نکردم فقط به این خاطر که تصویر خوبی در ذهنت بمونه هرچند که من کورم و تو بینا و خوش به سعادتت مامانی.
امیرعلی در هواپیما هنگام رفتن به کربلا
امیرعلی در حال شیرخوردن در فرودگاه
امیرعلی در آغوش مامان فاطمه بعد از زیارت حرم حضرت علی خوابیده است .
امیرعلی در آغوش بابایی در جلوی حرم حضرت عباس
امیرعلی در کربلا جلوی مقام امام زمان
امیرعلی در شهر کاظمین جلوی حرم امام جواد و امام موسی کاظم در آغوش بابایی
امیرعلی در حالت خواب آماده رفتن زیارت
امیرعلی در سالن غذاخوری ساعت 6 صبح منتظر صبحانه هست