خوابیدن امیرعلی

سلام به فاطمه خانوم
به نظر من این به خاطر سنشون هست.....چون امیررضا هم همین جوری شد یه شب تو بغل باید بخوابه یه شب روی پا یه شب هم باید اونقده راه بره تا بخوابه یه شب هم رو زمین اونقده غلت میزنه کل اتاق رو متر میکنه وقتی خسته شد میخوابه. تازه بعضی شبها تا صبح فقط تو بغل باید باشه اگه بزارمش پایین گریه میکنه....بعضی شبها اصلا با باباش نمیسازه میگه فقط بغل تو باشم...
تازه همه ترس من از اول مهره چون به بودنم عادت کرده..خوابیدن شب ها هم که شده یه داستان

---

سلام عزیزم ممنون که جوابم رو دادید .ولی این روشها خیلی سخته من دو هفته تعطیل شدم پدرم در اومد بعدش خیلی هم به من و هم به گل پسر سخت گذشت الانم درجایی که من باشم هیچ کس براش نیست شاید باورت نشه امروز موقع رفتن سرکار از خواب بیدار شد و لباسام رو گرفت خیلی ناراحت شدم همش توی بغلم هست هم دوست دارم و هم خیلی خسته میشم هیچکار مثبتی نمیکنم

سلام مامان امیر علی جونم
ان شاله خدا برات حفظش کنه
می خواستم بپرسم ببینم طریقه عکس گذاشتن توی وبلاگ چه جوری هست هر کاری می کنم نمیشه ممنونم
پسر گلت رو از طرف من ببوس

---

سلام عزیزم خوبی
وقتی مطلب مینویس بالا عکس یک درخت هست روش کلیک میکنی و آدرس عکس رو از سیستمت میدی و حجمش نباید از 200 بیشتر باشه