هفته ای پر استرس
قشنگترین مامان ،مایه آرامش و زیبایی زندگیم سلام
هفته ای که گذشت روزهای پراسترسی داشتیم که به حمد خدا به خیر گذشت شنبه غروب وقتی مامانی و بابایی رو از زیر آینه قرآن رد کردیم و راهی کربلا کردیم دلمون خیلی گرفت هم احساس تنهایی و هم حس نپذیرفتن آقا برای همه ماخیلی سخت تموم شد .اما روز شنبه وقتی با همراه بابایی تماس گرفتیم ودیدیم هنوز توی فرودگاه هستن برامون قابل توجه بود چی شده ؟شرایط عراق اینقدر بد بود که حتی هواپیمایی اجازه تردد هوایی نداشت خدایا چی شده ؟بالاخره تا سه روز این اجاره داده نشده بود ما در شاهرود نه جرات به اصرار رفتن مامانیشون داشتیم و نه جرات به گفتن تو رو خدا نرید والا ما میمیریم از استرس تا اینکه سه شنبه کلا این برنامه کنسل شد و هم ناراحت بودیم و هم خوشحال قرار بود عکسهای خداحافظی رو بیارم بزارم توی وبلاگ ولی هفته گذشته اصلا دل و دماغ نداشتم .پسرم پاسپورت منو و شما دیروز اومد و قرار شد در اولین فرصت که شرایط کربلا درست شد ما هم همراه باشیم البته اگر آقا بطلبه .